• بحران هویت در معماری و شهرسازی
بسیـار سـاده گرایانه است که تصـور کنیـم بحـران هویـت در معمـاری، به واسطـه ظهـور معمـاری مـدرن در قـرن بیستـم و ابـداع فرمهـای نو است، اشکـال کـار در آنهائـی نیسـت که ابـداع کــردند و فـرم های نو آفریـدند، اشکـال کار درآنهائی است که دیگر به دنبـال بدیعـه پردازی نرفتنـد و به کار تقلیدهای بسیارسطحی از معماری مدرن پرداختند و این تقلید و تکرار انبوه به جائی رسید که مدرنیسم بین المللی را به شکل یکنواخت ، خسته کننـده و کلیشه ای عرضه نمود و از دهة 50 میلادی « بحران هویت در معمـاری» مطرح گردید. ایشـان در ادامه به سرفصلهای زیر به صـورت مشروح پرداختند:
1. ظهور و رشـد معماری و شهرسازی مدرن- انقلابات صنعتی قرن نوزدهم اروپا و عناصر متشکله و مهم آن در شکل گیری معماری و شهرسـازی مدرن
2. آغاز قرن بیستم تا پایان جنگ جهانی اول ( مدرنیسم اولیه)
3.گسترش معماری مدرن و اعتلای مدرنیسم در معماری تا پایان دهة 1960 میلادی
4. جنبش های اخیر معماری و شهرسازی- بحران مدرنیسم در سالهای پایانی دهة شصت
5. پسا مدرنیسم
6. گرایش های جدید در معماری و شهرسازی
سپس در رابطه با طراحی محیط و هویت شهری به موارد زیر پرداختند:
•طراحی محیط و هویت شهری
سالهاست که دانشمنـدان، محققان، فلاسفه، نویسندگان، طراحان شهری و محیطی و معمـاران در تعریف و بیـان ماهیـت و خصوصیـات «هویت» رسـاله ها و مطالب زیـادی نوشته اند، بخصوص از دهه 1960 به بعد در مقایسـه با نیـم قرن قبـل از آن حجـم این مطالعـات گسترش یافته و از مضمون های فلسفی و ادبی به نمونه ها و مدل های تجربی راه یافته است.
ایموس راپوپورت در تحلیل و شناخت «هویت» در ”طراحی محیط“ چنین اظهار نظر می کند :
« ...به طور کلی محیـط را می توان به صورت یک سـری روابـط بین اشیاء و اشیاء ، بین اشیاء و انسان و بین انسان و انسان تعریف نمود.
این روابط دارای یک نظام و استخوان بنـدی خـاص خود است، و به هیـچ وجه ترکیـب دو چیز بطـور اتفاقی نیست . اشیـاء و انسان در درجـات مختلفی از جدا بودن در فضا قرار داشته و از طریق فضا نیز بهم مربوط می شوند. »
در طراحی محیط چهار عامل به شرح زیر باید سازماندهی شوند :
1 . فضا (SPACE ) یا سازماندهی فضایی
2 . زمان (TIME) یا سازماندهی زمانی
3 . ارتباطات (COMMUNICATION) ، یا سازماندهی ارتباطی
4 . معنی (MEANING) ، یا سازماندهی معنائی
1. سازماندهی فضا در طراحی محیط
شامل برنامه ریزی و طراحی در تمام مقیاس ها از منطقه ای گرفته تا فضای داخلی یک اطاق برای منظورها و اهداف مختلف است. بعبارت دیگر توسعه سه بعدی دنیای پیرامون ماست که فاصله های بین اشیاء و انسان و اشیاء و اشیاء را سازماندهی می کند. در برخـی کتابها و تحقیقـات این سازماندهی را تحت عنـوان « عناصر ترکیبـی ثابـت» یا “ FIXED FEATUR ELEMENTS ” به کـار بـرده اند و منظـور عنـاصری است که اصولاً ثابت هستند یا آنها که ندرتاًٌ تغییر می کنند. مثل : دیوارها ، سقف ها و کف ها دریک بنا و یا خیابان ها و ساختمانهای اطراف آن که ثابـت هستند و یا ندرتاٌ تغییر می کنند.
ترتیبی که این عناصر سازماندهی می شوند ابعاد و اندازه آنها ، موقعیت ، توالی و تسلسل آنها و غیره ، نوعی پیام و معنا را به انسان القاء می کند و به اصطلاح دیگر یک « ارتباط معنائی » ایجـاد می کند بخصوص در محیطهای سنتی ، البته معنای این اصول سازماندهی و نظـام طرحهـا در فرهنگهـای مختلف متفـاوت است . بقول پروفسور ایموس راپوپورت شهرهای امریکائی برای فرانسوی ها دارای هیچ نظـم و نظـام شکلـی نیستند همانطور که امریکائیها در مورد فرم شهرهای اسلامی این نظریه را دارند.
مثال دیگر شهرهای سنتی آفریقائی است که اکثراٌ توسط اروپائی ها بدون سازمان دهی و نظم تعریف شده اند ، زیرا نظم آنها در روابط اجتماعی ، مذهبی و قومی آنها منعکس شده است ، نه در یک اصول هندسی . ولی چون این نظم تابع اصول شناختـه شده هنـدسی نیسـت ، بی نظـمی بحساب آمده است . بهرحال سازماندهی فضائی در طراحی محیط نقش بسیار مهم و اصولی را دارد.
2. سازماندهی زمانی در طراحی محیط
انسان همانطور که در فضا زندگی می کنـد، در زمان نیز زندگـی می کنـد و به این ترتیب محیط به طور زمانـی (Temporal) نیز مطـرح اسـت و محیط در « رفتار ما در زمان » نافذ می باشد. فی المثل در مقیـاس کـلان، زمان به مثابه روندی جاری (Flow) در فرهنـگ های غربی در مقابـل روندی مداری یا متناوب (Cyclic) در فرهنگهای سنتی قرار می گیرد.
بعبارت دیگر جهت گیری آینده در مقابل جهت گیری گذشته است و یا آینده بمثابه اصلاح کننده گذشتـه در مقابل آینـده ای که احتمـالاٌ بدتـر خواهد بود و این برخورد با زمان در رفتار و تصمیمات ما اثـر گذاشتــه و از ایـن طریـق در طراحـی محیـط مؤثر است . نه تنها مفهـوم زمـان در فرهنگهای مختلف متفاوت است بلکه برخورد افراد و گروه هائی که در داخل یک فرهنگ می باشند نیز متفـاوت است . همچنیـن در سازماندهـی زمانی مسئله ارزش گذاری برای زمان و مسئله مفهوم واحد زمان بسیار مهم است. توجه کنیم به تفاوت فاحشی که فی المثـل بین مفهـوم زمـان بین کارخانجات سوئیسی که تبلیغ می کنند که ساعتهایشان با اختلاف یک ثانیه در سال دقت دارنـد با مفهـوم زمـان در فرهنـگ سنتـی پوئبـلو ( مکزیک ) که یک هفته کوچکترین واحد زمان بوده است.
3. سازماندهی ارتباطی در طراحی محیط
همانطور که دیدیم انسان در فضا و در زمان زندگی می کند، «کجا زندگی می کند» فضا است و « چه وقت زندگی می کنـد » زمـان است، ولـی « ارتباطات » رابطه انسان با انسان است اعم از اینکه این ارتباطات گفتاری (کلامی) باشد یا غیر کلامـی، و اینـکه این روابـط تحـت چه شرایـط، چطور، چه وقت، در کجا و در چه مورد و در چه صورت و موقعیتی ایجـاد مـی شود «ارتباطـات» و « محیـط مصنـوع » را بهـم مربـوط میسـازد.
ارتباطات را به عناصر ترکیبی «غیر ثابت» یا “ Non fixed elements ’’ نیز تعبیر کرده اند که استقـرار انسان در محیط، روابـط آنـها با یکدیگر ، نحوه برخورد و نگهداری و حفظ محیط توسط انسان ها و نحوة قضاوت آنها نسبت به محیط را به بحث می گذارد.
4. سازماندهی معنائی در طراحی محیط
معنی یا سازماندهی معنائی اغلب از طریق علائم ، مصالـح ، رنگهـا ، فرمهـا، ابعـاد، تزئینـات و فضـای باز و غیره بیـان می شود. در برخـی کتابهـا «سازماندهی معنائی » را عناصر ترکیبی «نیمـه ثابت» یا “ Semi fixed elements ’’ خوانده انـد که طیف بسیارگستـرده ای دارد از مبـل و پرده گرفته تا مبلمـان خیـابانی، علائم تبلیغـاتی ویتـرین مغازه هـا، گیاهـان و تزئینـات گیـاهی و سـایر عناصـر شهری. این عنـاصر بر خلاف« عناصر ترکیبی ثابت » میتوانند بسرعت تغییر کنند و در عین حال عناصر بسیار مهمی محسوب میشوند .
نحوه قرار دادن این عناصر پیامهای مشخص و معانی خاصی را به انسان القاء می کنـد، فی المثل در سه اطاق با ابعـاد و فضای مسـاوی میتوان در یک اطاق با چیدن اشیائی مانند: تختخواب و جالباسی و میزهای کوچک کنار تختخواب «معنی» اطـاق خواب به آن داد و اگـر بجای تختخـواب، میز نهارخوری و صندلیهای دور آنرا قرار دهیم پیام و معنی آن عوض شده و به اطاق نهارخوری تبدیل میشود و بالاخره اگر همان اطاق را با فرش و عناصر خاص مذهبی تزئین کنیم به نمازخانه تبدیل می شود و حالت روحانی یا حتی تقدس پیدا می کند، درحالیکه خود فضـا ثابت مانـده این عناصر معنی خاصی را به انسان ارتباط میدهنـد که این نیـز نزد فرهنگهای مختلـف و در محیطهـای مختلـف فرق میکند و غالباً حذف کامل این عناصر پیام آور و سمبولیک در معماری و محیطهای شهری می تواند به بی هویتی آنها تبدیل شود.
« معنی » رابطه محیط با انسان است در حالیکه «ارتباطـات» رابطه بیـن انسانهـاست، وقتی از بی هویتـی در معمـاری یا فضای شهـری صحبت میکنیم منظور اینست که آن معماری ویا آن فضای شهری «معنی» خود را از دست داده است و به عبارت دیگر با ما رابطه برقرار نمی کند.
5. نتیجه گیری
- بحران هویت یک واقعیت جهانی در معماری و فضاهای شهری است که بخصوص آثار تخریبی و منفـی بسیار زیادی در شهرهای ایران داشته و دارد.
- شهرهای ایران مانند بسیاری از شهرهای دنیا ممکن است از تأسیسـات و تجهیـزات شهـری نسبتـاً مناسـب برخوردار باشند . ولی فقـدان یک معماری و فضای شهری « معنی دار » و « با هویت » می تواند به بی تفاوتی شهروندان و عـدم تعلـق خاطر آنها به محیـط شهری منجر شود و از کارآئی شهر بکاهد و مدیریت شهری را با معضلات بیشتر مواجه کند.
- برای فائق آمدن بر بی هویتی معماری و محیطی شهرهـای ایران و هویت بخشـی به آن اقـدامات زیر بعنوان بخشی از ضروریـات برنامـهریزی شهری توصیهمیشود:
1. تجزیه و تحلیل عمیق مفاهیم « هویت » و « معنی » در معمـاری و فضاهـای شهری بصـورت برنامـه ریزی شده و پیگیر توسط نهادهای دانشگاهی ، دولتی و خصوصی .
2. تبلیـغ و شناسـاندن مفهـوم و اهمیـت « هویـت » در معمـاری و فضـاهای شهــری بصـورت برنامـهریـزی شـده و پیگیـر توسط نهادهـای دانشگاهی، دولتی و خصوصی.
3. بررسی و تحقیقات سازمان یافته در معماری بومی ایران و فضـاهای شهری قدیم ایران توسط دانشگاهها و مؤسسـات پژوهشی دولتی و بخش خصوصی
4. همکاری بخش دولتی و مهندسان مشاور در مطالعه ، تهیه طرح و اجرای «محیطهـای نمونه» ، « شوشتر نو » نمونـه ای قدیمی از این نوع تلاش ارزنده است ، ولی با بکارگیری تجارب جدید می توان به نمونه ها و مدل ها و نتایج بهتری نیز دست یافت.
5. بررسی تجارب و نمونه های موفق معماری و شهرسازی در کشورهای جهان سوم و دعوت ازاین معماران برای همکـاری و انجام دادن تحقیقات دانشگاهی و کاربردی
در عصر حاضر طراحی شهری از اهمیت ویژه ای در جهان برخـوردار اسـت و معمـاری شهرهای ما در زمینه مسـکن و سایر بنـاها ، از طریـق یک طراحی شهری « با هویت » و « معنی دار » می تواند جایگاه مناسب و جاذب خود را در شهرهای ایران بیابد و اگر چنین اقدامی با بصیـرت کافی و وجدانی آگاه نسبت به محیطهای سنتی و شناخت معماری بومی ایران صورت گیرد و به موازات آن شناخت کافی از جنبش های اخیـر معماری و تجارب اخیر طراحی شهری داشته باشیم بدون تردید شهرهای ما دارای هویتی مطلوب خواهند شد و مکان بهتری برای زیستن .
نظرات شما عزیزان:
|